جدول جو
جدول جو

معنی رز سر - جستجوی لغت در جدول جو

رز سر
مکان بلندو صخره ای کوه که حالت ریزش داشته باشد
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از از سر
تصویر از سر
از روی، از راه
از آغاز، از اول، از نو، دوباره
فرهنگ فارسی عمید
(اَ سَ)
از آغاز. از ابتدا.
لغت نامه دهخدا
از آغاز از ابتدا از اول، از نو مجددا بازهم دوباره. یا از سر آغاز کردن، از سر آغازیدن از سر گرفتن از نو شروع کردن استیناف. یا از سر باز کردن، رفع کردن دفع کردن، یا از سر به در کردن، از سر بیرون کردن از یاد بردن فراموش کردن، یا از سر گرفتن، از نو آغاز کردن دوباره شروع کردن، یا از سر نهادن، از سر برداشتن از یاد بردن، یا از سر وا کردن، از سر باز کردن دور کردن بلطایف الحیل، (دراصطح گنجفه بازان) انداختن ورق م گنجفه برای ورق بیش است. از راه بطریق: از سر یاری. توضیح باین معنی دائم اضافه است. یا از سر دست. در حال فورا، کاری که چست و جلد کنند، سخنی که بی تاء مل گویند. یا از سر ضرورت. از روی ناچاری. یا از سر غرور. از روی غرور. از روی غرور از راه تکبر. یا از سر نو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از رز بر
تصویر رز بر
افزاری که بدان درخت رز را تراش دهند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از از سر
تصویر از سر
((اَ سَ))
از آغاز، از ابتدا، از اول، از نو، مجدداً باز هم، دوباره
فرهنگ فارسی معین
دوباره، باردیگر
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مرتعی درحومه ی منطقه ی شیرگاه، روی تاق چوبی، لب پرتگاه
فرهنگ گویش مازندرانی
مرتعی در نزدیکی مرزی دره ی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
ریزکننده، خرد کننده
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع بندپی بابل
فرهنگ گویش مازندرانی